Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-28@15:19:26 GMT

یک دقیقه بیشتر

تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۸۸۰۳۱

یک دقیقه بیشتر

این که دور هم جمع شویم و سرمان در گوشی باشد و دنبال رمز وای فای میزبان باشیم و اتفاقاتی که در شب‌های غیر یلدا هم قابل انجام است فلسفه آغاز فصل سرد را زیر سوال خواهد برد. حواسمان باشد شب یلدا یک دقیقه طولانی‌تر از شب‌های دیگر است و نه بیشتر و این که فردا روز قرار است یک دقیقه بیشتر روشنایی و نور را ببینیم، فلسفه این شب درازدامن و محبوب نیاکان ماست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چرا که خورشید منشأ زندگی و حیات است و این که قرار است فردا اندکی بیشتر بر ما بتابد را هزاران سال پیش نیاکان ما دریافته بودند و چرا ما در نیابیم...

به عنوان یک شاعر همواره شب یلدا را دوست داشته‌ام، چرا که این شب بیشتر به یک شب شعر طولانی می‌ماند و چه چیز بهتر از شعر؛ این میراث گرانبهای پدران و مادران ما که در این شب خوانده و تکرار شود و دل‌ها را به هم نزدیک کند. شب‌نشینی، حافظ‌‌‌‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، سعدی‌خوانی و مرور آثار دیگر بزرگان ادبیات باید در همه شب‌ها اتفاق بیفتد که نمی‌افتد و این که شب یلدا با شعر و ادبیات گره خورده پیوند مبارکی است و همواره برای من خجسته و دلچسب.

خاطرم هست سال‌ها پیش در چنین ایامی، دانشگاه تبریز مهمان بودم و قراربود پس از بازگشت من از سفر دخترم به دنیا بیاید. همان شب برف سنگینی بر و موی شهر نشست و من سه روز پشت برف گیر کردم . دخترم به دنیا آمد و من کیلومترها از او دور بودم. به میمنت‌! این اتفاق نامش را یلدا گذاشتم و این که هرگز از یادم نخواهد رفت شب تولدش کجا بودم و هر سال خاطره پشت برف ماندن را برایش تعریف می‌کنم و او هم می‌گوید خجالت نمی‌کشی شب تولد دخترت بالای سر زن و بچه‌ات نبودی و همگی می‌خندیم...!

بمان که فلسفه این شب دراز این است

که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم...

سعید بیابانکی - شاعر

ضمیمه چمدان جام جم

منبع: جام جم آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۸۸۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید

دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفه‌ای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه می‌کرد ...

محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر می‌کشید.

به گزارش ایسنا، حالا سال‌هاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهد. در این سال‌ها چند بار کارگردان‌های جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه برده‌اند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه)  هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه‌خوانی کند.

این برنامه، بهانه‌ای شد برای ما که کمی به سال‌های دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگی‌های خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.

محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست می‌داشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه می‌کنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایش‌نامه‌خوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب می‌شناسد، ادبیات را هم خوب می‌شناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا می‌کردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدم‌های این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را می‌خورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشه‌دار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست می‌دهد که نمی‌توانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»

او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان هم‌دوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت می‌یاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه می‌کرد!»

ما اما شگفت‌زده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامه‌ای نوشته و او در پاسخ به حیرت‌زدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقت‌ها ریتم‌ ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»

حالا و با تغییرات هر روزه‌ای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق می‌آید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت می‌کرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام‌ ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطایی‌حور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • «چندهیچ» نمایشنامه خوانی می‌شود/ سرانجام وقایع جنگ در پنج گویش
  • کری‌خوانی سرمربی تایلند برای ایران پیش از فینال
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید
  • ویدئو| نوحه‌خوانی مداح عراقی برای عملیات «وعده صادق»
  • در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!
  • اوزونیدیس: به بازیکنانم گفته بودم صبر داشته باشند
  • آیت‌الله درچه‌ای از آخرین فروغ‌های حوزه کهن اصفهان بود
  • دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید
  • قهرمانی مس رفسنجان در جام‌حذفی؟ نویدکیا: شانس‌مان را امتحان می‌کنیم!
  • واکنش عجیب سیاوش یزدانی به حذف الهلال!